از ابتدای کوچه امام رضا(ع) 4 تا حسینیه خاندان واعظ شهیدی مسیر با موکتهای خاکستری رنگی پوشیده شده است. ما هم به دنبال دیگر مستمعان داخل میرویم. راهرو چوبی را که طی میکنیم، صدای ذاکر اهل بیت(ع) که مصیبتنامه میخواند با زمزمه مردم و تقتق چوبهای زیر پا در هم میپیچد و حس و حال روزهای عاشورا را تداعی میکند. در طول همین مسیر کوتاه با مستعمانی روبهرو میشویم که بهسختی میتوانند جلو اشکهایشان را بگیرند.
همراه جمعیت وارد فضای حسینیه میشویم، حیاط بزرگ حسینیه با چادرهای برزنتی پوشیده شده است، پرچمها و کتیبههایی با مضامین عاشورایی گوشه و کنار حیاط به چشم میخورند. بانیان مجلس دست ادب به سینه زدهاند و به مهمانهایشان خوشامد میگویند.
آمدهایم روضهای که 150سال نسل اندر نسل خاندان واعظ شهیدی متولی آن هستند. این روزها روضه قدیمی این خانواده به دست مهدی واعظ شهیدی عیدگاهی برپاست.
محمدمهدی واعظ شهیدی متولی فعلی «حسینیه واعظ شهیدی» درباره قدمت این روضه قدیمی توضیح میدهد: «جدّ بزرگمان حاج شیخ عبدالرحیم عیدگاهی هر صبح جمعه مراسم عزاداری و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) را در خانه خودش در کوچه امام رضا(ع)4 فعلی برگزار میکرد. بعد از شهادت ایشان در زمان مشروطه، فرزندش آشیخ مرتضی واعظ شهیدی عیدگاهی، راهش را ادامه داد و این روضه بهطور گستردهتری برگزار شد.»
این مداح اهل بیت(ع) ادامه میدهد: «آن روضه هفتگی که فقط روزهای جمعه برگزار میشد، در زمان آشیخ مرتضی در لیالی قدر، شبهای جمعه ماه مبارک رمضان و کمکم در مناسبتهای مذهبی مختلف در طول سال برگزار میشد. بهطوریکه اکنون میتوان گفت در 12ماه سال حدود چهار ماه در این حسینیه مراسم برگزار میشود.»
متولی این روزهای حسینیه واعظ شهیدی از حضور بزرگانی مانند امام راحل، رهبر معظم انقلاب و امام جمعه مشهد آیتالله علمالهدی در این روضه میگوید.
این خانواده برکت زندگیشان را از سفره اهل بیت(ع) میدانند و اعتقاد دارند هر چه برای ائمه هزینه کنیم، سرمایهای است که به زندگیمان برمیگردد. مرحوم آشیخ مرتضی که به یاد پدر شهیدش راهش را ادامه داده است، به فرزندش حاج محمد واعظ شهیدی گفته است: «دوست دارم این خانه به صورت حسینیه باشد و راه پدرم را ادامه بدهید. حاج محمد نیز به احترام حرف پدرش بعد از فوت ایشان؛ زمین را از وارثان میخرد و به عنوان حسینیه وقف میکند. در ابتدا خودش متولی بوده و پس از فوتش به فرزند پسرش میرسد و طبق وصیتنامهاش گرداننده حسینیه فرزندان پسر خانواده واعظ شهیدی هستند. »
متولی کنونی حسینیه درباره تجدید بنای آن میگوید: «بنایی که این روزها میزبان عزاداران حسینی است در سال1363 ساخته شده است. ساختمان قدیم حسینیه محل سکونت شهید عبدالرحیم بوده است. مثل تمام خانههای قدیمی اندرونی و بیرونی داشت. اندرونی خانه دو اتاق ساده و آشپزخانه داشت که خودشان زندگی میکردند و بیرونی آن نیز دو حیاط داشت که مراسمها در آنجا برگزار میشد.
حیاط کوچکتر معروف به « حیاط مهدی» مخصوص آشپزی بود و کنار 2 درخت توت آن دیگ و پایه میگذاشتند.حیاط دیگر بزرگتر بود و مراسم مذهبی در آن برگزار میشد. زمانیکه جمعیت زیاد میشد در وسط حیاط ستونی برپا و چادر نصب میکردند و در زیر همان چادر مراسم برگزار میشد. در این حیاط دو اتاق بزرگ هم بود که حالت اُرسی داشت (درهای کشویی که در زمان مراسم بهسمت بالا میرفت و اتاق بزرگ و یکسره میشد.) و مراسم داخل اتاقها نیز برگزار میشد. در آنزمان زن و مرد در کنار هم مینشستند و مثل امروز پرده یا چادری بینشان نبود. »
این روضه هم مانند بسیاری از روضههای قدیمی از ساعت 6:15 آغاز میشود و تا ساعت 11:30برپاست
وی که 43بهار از زندگیاش میگذرد بحث سرمایش و گرمایش قدیم را بهخاطر ندارد، اما از پنکههای سقفی و چراغ توریهای قدیم برایمان تعریف میکند و میگوید: «تا چند سال قبل پنکههای سقفی را داشتیم و در فصل تابستان از آن استفاده میکردیم. در فصل سرما هم بخاریهای نفتی بزرگ را در چادر قرار میدادند تا فضای روضهخوانی گرم شود. برای روشنایی داخل چادر هم از تعدادی چراغ توری استفاده میکردند. این روضه هم مانند بسیاری از روضههای قدیمی از ساعت 6:15 آغاز میشود و تا ساعت 11:30برپاست. »
میدانیم برگزاری مراسم روضهخوانی در دوره پهلوی اول بهسختی برگزار میشد و به روایتی سختگیریها به اندازهای بود که این مراسم جرم محسوب میشد. با تمام سختگیریها عاشقان اهل بیت(ع) کوتاه نمیآمدند و راهشان را ادامه میدادند. خانواده واعظ شهیدی نیز مانند دیگر خانوادههای مذهبی همچنان روضه قدیمی را برگزار میکردند.
محمدمهدی واعظ شهیدی تعریف میکند: «این خانه دو در داشت. آنطور که تعریف میکنند مردم بهصورت یک یا دو نفره از یک در وارد میشدند، عدهای روی پشت بام کشیک میدادند و عدهای در اطراف خانه حواسشان بود که صدای روضهخوانها بیرون نرود، پس از پایان هر روضه مستمعان بهصورت یک یا دو نفر خارج میشدند تا کسی متوجه برگزاری مراسم در این خانه نشود.
یکی دیگر از افراد حاضر در این روضه قدیمی که از بانوان بزرگ خاندان است زهرا واعظ شهیدی(عمه بزرگ مهدی واعظ شهیدی) است که70سال دارد. او در این روضهها بزرگ شده است و حالا که سن و سالی از او گذشته روی صندلی نشسته، یک دستش کتاب دعای کوچک سفید رنگ است و دست دیگرش تسبیحشمار و به عزاداری مشغول است. اما تا قبل از اینکه به قول خودش از پا افتاده شود، در روزگار جوانی در این روضه خدمت میکرده است.
او درباره ساخت این بنا میگوید: «هنگامی که جدم «آشیخ مرتضی» برای ساخت این بنا اقدام میکند از تمام مداحان دعوت میکند که برای مداحی بیایند. آنها مداحی میکردند و او خاک را گل میکرده و با روضهشان اشک میریخته. به قولی با اشک روضه امام حسین(ع) گل این بنا زده شده است. به همین دلیل روضهها گیرایی خاصی دارد و در تمام این سالها با وجود مشکلات مختلف ادامه داشته است. »
آنها مداحی میکردند و او خاک را گل میکرده و با روضهشان اشک میریخته و به قولی با اشک روضه امام حسین(ع) گل این بنا زده شده است
او درباره بنای قدیم این حسینیه میگوید: «ساختمان قدیم یک حیاط خلوت داشت برای سماور و کارهای مرتبط به پذیرایی. ورودی دیگر حوضخانهای بزرگ داشت و تختهای بزرگ دورتادور حوضخانه بود و روی آن سماور میگذاشتند. صحن بزرگ حسینیه را چادر میزدند. ایوانهای بزرگ دور تا دور ساختمان بود.
این بانو بیان میکند: «قدیمها از سحر بعد از نماز صبح بانوان خانواده مانند مادربزرگم، مادرم و عمههایم به حسینیه میآمدند، چای آتشی میگذاشتند. بعدها که نفت آمد با نفت چای را درست میکردند. عدهای قند میشکستند، عدهای نانهای قاق را تکه میکردند. بعد هم که مهمانها میآمدند تا ظهر پذیرایی میکردند. این سنت پذیرایی از قدیم بوده و در حال حاضر هم با نان قاق و چای از مهمانها پذیرایی میکنیم. »
او در لابهلای صحبتهایش به زمانی اشاره میکند که برگزاری روضه آسان نبوده و با برخورد فیزیکی از سوی رژیم حاکم روبهرو بوده است. توضیح میدهد: «از پدر و مادرم شنیدم که رژیم پهلوی اول با روضهها برخورد میکرده و هم خودم یادم میآید که برای برگزاری روضه رژیم سابق ممانعت میکرد.
آنزمان روضهها مخفیانه برگزار میشده و درها را میبستند. منبریها را اجازه نمیداد به منبر بروند. روضه را با چراغهای خاموش برگزار میکردند. از سویی مانع ورود مردم به حسینیه میشدند و جمعیت عزادار از در دیگر وارد حسینیه میشدند. یادم میآید زمانی را که آژانها به داخل حیاط حسینیه میریختند و جمعیت را متفرق میکردند. »
مداح شروع کرده به ذکر مصیبت خواندن، بانو واعظ شهیدی صحبت را کوتاه میکند و میگوید: «هر چه امروز دارم، از همسر و فرزندان صالح، تن سالم و... همه به برکت این روضههاست. در این روز اول ماه محرم از خدا و اهل البیت(ع) میخواهم که خودشان جوانان ما را در پناه خودشان بگیرند و ما را عاقبتبهخیر کنند. »
چادرش را روی صورتش میکشد تا در خلوت خود راز و نیاز کند.
رتق و فتق امور روضه بانوان به دست همسر واعظ شهیدی عیدگاهی است. او از نوادگان دختری این خاندان است و ناگفته پیداست که از همان دوران کودکی خدمتگزار امام حسین(ع) بوده است. عروس این خانواده که مسئولیت برگزاری این مراسم در قسمت بانوان را به عهده دارد، میگوید: «مسئولیت کار زیاد است و کوچکترین بینظمی سبب نارضایتی مستعمان میشود، بنابراین باید تمام تلاشمان را کنیم تا همه راضی از در این روضه بیرون بروند. نمیخواهیم این عزیزان که سالهای سال است به مجلس ما میآیند کوچکترین نارضایتیای داشته باشند. »
او میگوید: «البته برقراری نظم و مدیریت کارها از توان ما خارج است. باور کنید هر سال قبل از برگزاری مراسم به حرم میروم و از امام رضا(ع) و حضرت زهرا(س) کمک و یاری میخواهم تا بتوانیم همگی با هم چراغ این روضهها را به آبرومندی و درخور شأن ائمه(ع) روشن کنیم.»
او ادامه میدهد: «امروز روز اول است و جمعیتی که آمدهاند درخور ملاحظه است. هر چه به روزهای تاسوعا و عاشورا نزدیک میشویم جمعیت بیشتر میشود. به طوری که روز تاسوعا و عاشورا سه طبقه مملو از جمعیت است. رسیدگی به همه امور انرژی و مدیریت خوبی میخواهد، بیشک این انرژی را فقط خود اهلالبیت(ع) هستند که به ما میدهند. »
مرحوم پدرشوهرم حاج آقا محمد تأکید داشت که بهترینها را برای مستعمان و این حسینیه انجام دهید. کم و کسری برای حسینیه نگذارید
او به یاد میآورد خط قرمز مرحوم پدرشوهرش را که همواره به آنها تأکید داشته است کارهای حسینیه را به نحو عالی برگزار کنید. تعریف میکند: «مرحوم پدرشوهرم حاج آقا محمد تأکید داشت که بهترینها را برای مستعمان و این حسینیه انجام دهید. کم و کسری برای حسینیه نگذارید. با حساسیت زیاد برنامهها را بر همان سنت قدیم و روال همیشگی اجرا کنید. حالا هم تمام تلاش ما این است که بتوانیم برنامهها را به همان روال سابق اجرا کنیم.»
از یکی خادمان که در همان ابتدای ورودی ایستاده سراغ «سیدهاشرف گلچین» قدیمیترین خادم حسینیه را میگیریم. به سمت آشپزخانه هدایتمان میکند. آشپزخانهای مستطیل شکل که در انتهایش سماور بزرگ قدیمی در حال جوشیدن است. بیش از بیستنفر از بانون در آشپزخانه مشغول کارهای مختلف هستند.آشپزخانه با سینک ظرفشویی به دو قسمت باریک تقسیم شده است. پای سینک پر از استکانهای چای است و چند نفر از بانوان در حال شستن استکانها هستند.
خانم گلچین پای سماور است و برای اینکه با او همکلام شویم باید از پشت سر بانوانی که در حال آمادهکردن استکانها هستند بهسختی عبور کنیم. روی نیمکت چوبی چسبیده به دیوار کنار همان سماوری که آتش گرمایش عرق از پیشانیمان سرازیر میکند با این بانوی موسپیده کرده همکلام میشویم. با لبخندی میگوید: «خادم امام حسینم(ع) و به عشقش از میدان امام حسین(ع) تا اینجا میآیم. »
او که از بیستسال قبل برای پذیرایی و درستکردن چای به داخل آشپزخانه آمده است، میگوید: «به طور دقیق نمیدانم چند سال دارم، اما باید هفتاد را رد کرده باشم. از همان دوران کودکی مادرم دستم را میگرفت و به حسینیه واعظ شهیدی میآمدیم. آنزمان ساختمان چند طبقه و قدیمی بود. بنا کوچکتر از بنای فعلی بود. جمعیت زیادی از همان ساعت6 که روضه شروع میشد برای شنیدن روضه میآمدند. منبرها تا اذان ظهر ادامه داشت. اذان که میشد همه به نماز جماعت میایستادیم و بعدش ختم روضه بود. »
بانو گلچین ادامه میدهد: «سبک و سیاق روضهها هیچ فرقی نکرده است، الان هم با همان سبک و سیاق روضهها برگزار میشود، همان چای و نان قاق پذیرایی میشود. اما در این چند سالی که کرونا بود، روضهها هم نبود. اما بعدش با رعایت بهداشت و... برگزار شد. »
این خادم امام حسین(ع) در طی سالهایی که به حسینیه آمده بارها و بارها شاهد کرامات خاندان اهل بیت(ع) و امام حسین(ع)بوده است. هنگامی که صحبتش میشود فقط به جملهای اکتفا میکند و میگوید: «آنقدر در این حسینیه شاهد کرامات این خاندان کریم بودهام که عددش از دستم خارج شده است. خیلی از آنها که بهبودی گرفتهاند و رفع مشکلشان شده امروز یا نیستند یا بچهها و نوههایش به رسم پدر، پدربزرگ و مادر و مادربزرگشان در این مراسم حضور پیدا میکنند. »
آیتالله حاج شیخ عبدالرحیم عیدگاهی، فرزند آخوند ملا صفر علی، به سال 1280 ه.ق در خانوادهای روحانی در محله عیدگاه مشهد متولد شد. در چهاردهسالگی پدرش را از دست داد و برادر بزرگش «آقا میرزا یحیی» که روضهخوان بود تربیت او را برعهده گرفت.
وی در بیستسالگی دوره ادبیات و فقه و اصول را در مشهد به پایان برد و در سال1300 هجری قمری عازم حوزه علمیه نجف شد و درسهای خارج را نزد میرزای شیرازی آموخت و به درجه اجتهاد رسید. پس از رحلت میرزای شیرازی، به حلقه درسی آخوند ملامحمد کاظم خراسانی پیوست و در کنار تأملات فقهی و اصولی به فراگیری رموز تفسیر، کلام و هیئت و نجوم پرداخت.
آنقدر در این حسینیه شاهد کرامات این خاندان کریم بودهام که عددش از دستم خارج شده است
آیتالله عیدگاهی پس از اتمام تحصیلات دینی خود در نجف به مشهد بازگشت و در مدرسه فاضلخان مشهد، حوزه درسی تشکیل داد و به دلیل جدیت در شیوه آموزش، مورد توجه طلاب قرار گرفت و از حمایت آیتالله میرزا محمد آقازاده که ریاست حوزه را به عهده داشت برخوردار شد. وی برای تأمین معاش کشاورزی میکرد و از هر فرصت مناسبی نیز برای تبلیغ دین بهره میبرد.
آیتالله حاج شیخ عبدالرحیم عیدگاهی در شب 25رجب 1334ه.ق در مسیر بازگشت از حرم مطهر رضوی به سمت منزل در کوچه صدر الأطبا نزدیک فلکه قدیمی حضرت به ضرب دو گلوله که به چشم و مغزش اصابت کرد، به شهادت رسید. وی در رواق دارالسیاده، زیر چلهچراغ به خاک سپرده شد. لقب شهیدی از آنزمان به خانوادهاش داده شد.
یکی از وصایای ایشان به طالبان علوم دینی بهویژه فرزندش مرحوم شیخ مرتضی عیدگاهی این بود که تا میتوانید علم بیاموزید و از ترویج آن دریغ نورزید و تبلیغ معارف الهی را از یاد نبرید.
مرتضی واعظ شهیدی عیدگاهی در سال1303 ه.ق در مشهد متولد شد. سبک و سیاق تربیتی او بر مبنای آموزشهای اسلامی پدر مجتهدش بوده است. وی رشته ادبیات را از مرحوم حجتالاسلام حاج شیخ عبدالجواد ادیب بزرگ نیشابوری و فقه و اصول را از مرحوم آیتالله برسی و آیتالله زاده حاج میرزا محمد آقازاده کفائی و آیتالله حاج شیخ مرتضی آشتیانی آموخت. درسهای معقول و کلام را نیز از پدر مرحومش آموخت.
آشیخ مرتضی واعظ شهیدی عیدگاهی در رشته منبر، فن وعظ و خطابه زحمات فراوانی کشید و توانست یکی از بهترین واعظان استان خراسان و آستان قدس شود که منبرهای بسیاری در حرم مطهر رضوی رفته است. این واعظ قدیمی در روز پنجشنبه هفتم ماه ذی القعده 1392 ه.ق در نود سالگی دارفانی را وداع گفت و در دارالسلام رضوی دفن شد.